۱۳۸۹/۵/۳۰

سرود یک تکه ابر بودیم ایام دهه فجر



قدیم‌ها (دهه ۶۰) رسم بود که در روزهای دهه فجر برنامه کودک برنامه‌های خیلی ویژه داشت. «چاق و لاغر»، «زباله‌دان تاریخ» و «پدر پادشاه» مال همین روزها بودند. معمولاً یک جنگ روزانه هم پخش می‌شد که چند سرود و میان‌برنامه نمایشی داشت.

این سرود هم یکی از سرودهای محبوب یکی از آن جنگ‌هاست که چند پسر نوجوان سیزده، چهارده ساله می‌خواندندنش (همان‌هایی که سرود «بابام رو تو ندیدی؟» را می‌خواندند). یادم هست یکی‌شان خیلی خوش‌قیافه بود و تقریباً همه دخترهای نوجوان اطراف من (یعنی سی و چند ساله‌های الان) توی نخش بودند:


متن سرود:

یک تکه ابر بودیم              بر سینه آسمان

یک ابر خسته سرد            یک ابر پر ز باران

خورشید گرممان کرد         باران شدیم، چکیدیم

ما قطره قطره بر خاک       از آسمان رسیدیم

صد رود کوچک از ما       بر خاک شد روانه

از دشت‌ها گذشتیم            رفتیم شادمانه

با هم شدیم یک رود          رودی بزرگ و زیبا

غرنده و خروشان            رفتیم به سوی دریا

دریا چه مهربان بود          آبی و لبریز از آب

رفتیم تا رسیدیم               پیروز شد انقلاب

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر